بیت الحسن علیه السلام

بنویسید که جز خون خبری نیست که نیست

به تن این همه سردار سری نیست که نیست

بنویسید که خورشید به گودال افتاد

و پس از شام غریبان سحری نیست که نیست

آتش از بال و پر سوخته جان می گیرد

زیر خاکستر ما بال و پری نیست که نیست

یک نفر سمت مدینه خبرش را ببرد

پس از این ام بنین را پسری نیست که نیست

یا به آن مادر سرگشته بگویید: نگرد

چون ز گهواره ی اصغر اثری نیست که نیست

تازیانه به تسلای یتیمی آمد

تازه فهمید که دیگر پدری نیست که نیست

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ آبان ۹۲ ، ۱۷:۵۰
خادم الحسن

کوتاه کن کلام ... بماند بقیه اش

مرده است احترام ... بماند بقیه اش

 

از تیرهای حرمله یک تیر مانده بود

آن هم نشد حرام ... بماند بقیه اش

 

هر کس که زخمی از علی و ذوالفقار داشت

آمد به انتقام ... بماند بقیه اش

 

شمشیرها تمام شد و نیزه ها تمام

شد سنگ ها تمام... بماند بقیه اش

 

گویا هنوز باور زینب نمی شود

بر سینه ی امام؟ ... بماند بقیه اش

 

پیراهنی که فاطمه با گریه دوخته

در بین ازدحام... بماند بقیه اش

 

راحت شد از حسین همین که خیالشان

شد نوبت خیام....بماند بقیه اش

 

رو کرد در مدینه که یا ایهاالرسول

یافاطمه! سلام ... بماند بقیه اش

 

از قتلگاه آمده شمر و ز دامنش

خون علی الدوام ... بماند بقیه اش

 

سر رفت آه، بعد هم انگشت رفت، کاش

از پیکر امام ... بماند بقیه اش

 

بر خاک خفته ای و مرا میبرد عدو

من میروم به شام ...بماند بقیه اش

 

دلواپسم برای سرت روی نیزه ها

از سنگ پشت بام ...بماند بقیه اش

 

دلواپسی برای من و بهر دخترت

در مجلس حرام ...بماند بقیه اش

 

حالا قرار هست کجاها رود سرش

از کوفه تا به شام ... بماند بقیه اش

 

تنها اشاره ای کنم و رد شوم از آن

از روی پشت بام ... بماند بقیه اش

 

قصه به "سر" رسید و تازه شروع شد

شعرم نشد تمام ... بماند بقیه اش

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ آبان ۹۲ ، ۱۸:۱۵
خادم الحسن


با خنده پای اهل جفا می خورد زمین
ساقی میان علقمه تا می خورد زمین

کارش تمام می شود آن کس که عاقبت
سرلشگرش کنار لوا می خورد زمین

باید که دختران حرم گریه سر دهند
وقتی عمو به دست قضا می خورد زمین

چیزی نمی کشد که عدو حمله می کند
آن لحظه هر کسی به جفا می خورد زمین

سر نیزه های لشگریان می رود هوا
شاه غریب کرب و بلا می خورد زمین

طفلی سه ساله بین تکاپوی نیزه ها
با ضربه های سخت عصا می خورد زمین

یک خواهری محجّبه بالای تپّه ای
تا می دود به سمت اخا می خورد زمین

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ آبان ۹۲ ، ۱۷:۳۱
خادم الحسن
                    یاران سربریده سلطان عالمین 
                                                           گفتند یا حسین به جای شهادتین

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ آبان ۹۲ ، ۱۹:۰۶
خادم الحسن